delbar21

عاشق تنها

نفرین به تو ای غریبه

 

به تو که روزی اشنا ترین لحظه هایم بودی!

 

سکوت خسته و قلب شکسته ام را ببین با من چه کردی؟

 

ایا تاوان عاشق شدن و عاشق بودن این است؟!

 

اگر چنین است پس نفرین بر عشق...

 

روزگار تنها شدنم را در جاده ی انتظار می گذرانم

 

نفرین به تو ای غریبه...

 

باز میان شقایق های سرخ گم خواهم شد

 

میروم تا شاید این بار غریقی را با خیلی از امواج

 

محبت به سوی ساحل مهربانیم بکشانم

 

چیزی بگو چیزی نخواهم گفت

 

سکوت های سر به زیر از کودکی با من است

و من این بار میخواهم عاقلانه ببینم نه عاشقانه...


نظرات شما عزیزان:

کلاه خاکی
ساعت15:05---11 تير 1390
سلام
وبلاگ خوبی دارید.
خوشحال میشم به من هم سر بزنید.
موفق باشید.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 11 تير 1390برچسب:,ساعت14:32توسط سامان | |